یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۸۷ - ۰۵:۳۸
۰ نفر

آرش نورآقایی: «میرچا الیاده»‌ معتقد است که «انسان غیر مذهبی وجود ندارد».

این اعتقاد وی از این‌جا ریشه می‌گیرد که در درون هر انسانی گونه‌ای از اعتقادات مذهبی را می‌توان مشخص کرد، اعتقاداتی که یا به صورت آگاهانه است یا ناخودآگاه.

مذهبی که میرچا الیاده به آن اشاره دارد، لزوما همان تصوری نیست که در ذهن امروزی ما شکل گرفته، بلکه گونه‌ای از باورها و آیین‌ها و نمادها و گاهی ترکیبی از همه‌ آن‌هاست.
برای بشری که در دنیای باستان می‌زیست، هر چیزی یا مقدس بود یا نا مقدس، یا جزو توتم‌ها قلمداد می‌شد یا جزو تابوها، یا در حریم‌ها قرار می‌گرفت یا در حرم‌ها، یا فضیلت محسوب می‌شد یا رذیلت، مبارک بود یا نحس و بالاخره یا خیر بود یا شر. تاجایی که این دریافت و تفکر دیرین، همچنان در ذهن بشر امروزی در اشکال متفاوت به حیات خود ادامه می‌دهد.

به این ترتیب می‌توان ابعاد گوناگون باورهای مذهبی را در لحظه به لحظه تاریخ و در تمامی تمدن‌ها مشاهده و پیگیری کرد. از این میان برخی از فرهنگ‌ها را می‌توان مذهبی‌تر قلمداد کرد. ایران یکی از آن مذهبی‌ترین‌هاست.

با یک نگاه دقیق می‌توان نمود مذهب و تقدس، با آن مفهومی که اشاره شد را در میان ایرانیان از دیرباز تاکنون مورد بررسی قرار داد، که این نوشتار به اندکی از آن بسیار می‌پردازد.

از آن زمانی که فریدون بهترین قسمت زمین، مرکز جهان، ایران را به ایرج داد، مرز و «جغرافیای مقدسی» در ذهنمان شکل گرفت که به نام ایران می‌شناسیمش. این کانون دنیا بودن و در مرکز جهان واقع شدن به خودی خود از «نمادهای تقدس» به شمار می‌رود. (بشر همواره خود را در مرکز دنیا حس می‌کرده و خانه و شهر و کشورش را در این مهم‌ترین بخش از دنیا تصور می‌کرده است.)

و از آن هنگامی که جمشید نوروز را جشن گرفت و هوشنگ آتش را شناخت و جشن سده را برگزار کرد و هم از آن شب طولانی در شب چله که ایزد مهر به دنیا آمد، ایرانی مفهومی را می‌شناسد که امروزی‌ها «زمان مقدس» می‌نامندش. این هر سه را ما امروز جشن می‌گیریم و «باورهای مقدسی» نسبت به آن‌ها داریم. به طور مثال، اتفاق نوروز به عنوان یک باور مقدس در زمانی مقدس چنان کاربرد دارد که در باورهای اسلامی هم، آفرینش دنیا همگام با آن قلمداد می‌شود.

در آن جغرافیای مقدسی که ذکر شد، «کوه‌های مقدسی» وجود دارند که حتی مورد ستایش قرار می‌گیرند. در اوستا آمده است: « کوه‌های آب ریزان را می‌ستاییم و می‌ستاییم ستیغ کوهی را که تو بر آن روییدی.»

درباره‌ مقدس بودن کوه‌های ایرانی احمد نوری در نشریه‌ «وهومن» (به‌معنای بهمن) چنین می‌نویسد: «فر(نیروی پیشرفت، بالندگی و شکوه) نامداران ایران ستایش شده است. پیوند فر ایرانیان که فر ایزدی و فر کیانی است با کوه و کوهستان بدان سبب است که ایرانیان فر خود را مانند کوه پابرجا و جاوید می‌دانستند و بر این باور بودند که هیچ نیرویی نمی‌تواند فر ایرانیان را نابود سازد. همچنین کوه‌ها را دارای فر ایزدی می‌دانستند.»

در رابطه با تقدس کوه‌ها در ایران بد نیست اضافه کنیم که کوه «اوشیدرنه» در کنار دریاچه کیانسه جایگاه وحی اهورامزدا به زردشت انگاشته می‌شود. برحسب معتقدات ایرانیان باستان، کوه مقدس البرز در میانه زمین واقع و به آسمان پیوسته است. الوند، البرز، بیستون، سبلان، کوه رحمت در تخت جمشید، تانگری داغ( کوه خدا) در استان گلستان و ... از کوه‌های مقدس ایران به شمار می‌روند.

در میان دشت‌های این سرزمین گیاهان و درختانی ریشه دوانیده‌اند که همواره برایمان تقدس داشته‌اند. گاهی، این «گیاهان مقدس» آن چنارهای کهنسالی هستند که در کنار مزار امام‌زاده‌ها روییده‌اند و یا آن سروهایی هستند که نماد جاودانگی‌اند و حتی در طرح بته جقه در فرش ایرانی به نمایش در آمده‌اند، فرشی که خود تداعی‌گر باغ ایرانی و آن باغ خود نمادی از بهشت است.

سرو چنان با معتقدات ما گره خورده که دسته‌گلی که به مناسبت تسلیت فرد فوت کرده به خانواده‌اش تسلیم می‌کنیم، به شکل سرو آراسته می‌شود. نخل و گل نیلوفر نیز از دیگر گیاهان مقدسی هستند که همواره در باور ایرانی ما وجود دارند.

آدمیان سرزمینی که ایران نام دارد، هزاران «باور مقدس» دارند، بلکه بیشتر. تکه نان افتاده بر زمین را می‌بوسند و به کناری می‌گذارند، برای آمدن باران نذر می‌کنند و برای قنات عروسی می‌گیرند،63  سالگی‌شان (سن پیامبر) را جشن می‌گیرند،  در هنگام بیماری خود را به ضریح امامان می‌بندند و مراسم «شفای مقدس» برگزار می‌کنند، با آیین «گواتی» نیروهای اهریمنی را می‌رانند و برای دفع شر «زار» برگزار می‌کنند. این آدمیان ایرانی قربانی می‌کنند و بر بدنشان گل می‌مالند و نخل می‌گردانند و تعزیه می‌خوانند و... .

«معماری مقدس» را هم در ایران سراغ داریم. اصولا معماری در زمره «هنرهای مقدس» است. خانه ایرانی مقدس است، باید نعلین از پا بیرون کنی و سپس با کسب اجازه داخل شوی. این خانه برای خود حریم دارد، اندرونی دارد.

ایرانی، کاروانسرا و مسجد را هم شبیه به خانه خود می‌سازد. در داخل همه آن‌ها به گونه‌ای یک باغ طراحی می‌کند؛ باغ ایرانی. باغی که بهشتی زمینی را تداعی می‌کند؛ «باغ مقدس».

در این باغ، رودها در مرکز (مرکز بهشت) به هم می‌پیوندند. مرکز باغ ایرانی، محل تجلی آب است، چنان که از مرکز بهشت هم رودخانه‌ها جاری می شوند. اطراف باغ ایرانی دیوار کشیده شده و در نقشه‌هایی که از بهشت وجود دارد، می‌بینیم که بهشت هم توسط دیوارها احاطه شده است.

این یک حقیقت است که بیشتر فرهنگ‌ها، لغت به معنای «بهشت» را از لغتی ایرانی برداشت کردند.به عبارت دیگر، لغت «پرادیزیس» یونانیان از «پایری دئزه» ایرانی آمده است. «پردیسو» در زبان اکدی، «پردس» در عبری و «پاردس» ارمنی نیز از همین کلمه اوستایی ایرانی آمده است. بعدها کلمه «فردوس» که 2 بار هم در قرآن آمده از دین یهود و از زبان عبری به اسلام رسید. فردوس هم که بنا بر اظهار دهخدا به معنی «بهشت» و «بهترین جای در بهشت» است از نظر مفسران قرآن معنی باغ و بستان می‌دهد.

گویا واژه باغ در زبان پهلوی به همین شکل  «bagh» ، به کار برده شده و در زبان ایرانی باستان هم با تلفظ «baga»  به معنی بخش، تقسیم و زمین زیر کشت است، که البته بی‌ربط با واژه بغ (bagh) به معنی خدا، نیست.

در پدید آمدن معماری مقدس در ایران می‌توانیم اضافه کنیم که معبد چغازنبیل که به گونه‌ای تداعی‌کننده کوه است و همچنین مجموعه تخت جمشید و تخت سلیمان که هردو روی بلندی بنا شده‌اند، تقدس داشته‌اند، چنان که آتشکده‌ها نیز بر بلندی واقع شده‌اند و مقدس بوده‌اند، به همین جهت نیز بعدها مساجد جامع روی آن‌ها ساخته شدند.

«اماکن مقدس» به خودی خود مقدسند و کمتر اتفاق افتاده که ادیان مختلف با تقدس اماکن در دین دیگر، مخالفتی نشان دهند. چه‌بسیار مساجد که روی آتشکده‌ها و کلیساها بنا شدند و  معابد بودایی که روزگاری به عنوان معابد مانوی‌‌ها هم مورد استفاده قرار گرفت یا به‌طور واضح اورشلیم امروزه مورد احترام و پرستش سه دین یهودیت، مسیحیت و اسلام است.

مطلب دیگری که در رابطه با معماری ایرانی می‌توانیم ذکر کنیم این است که کارشناسان معتقدند یکی از مفاهیم موجود در معماری ایرانی، رسیدن از مربع به دایره است. پیوستگی میان دایره و مربع، همواره نمایانگر آسمان (خدا) و زمین(انسان) و پیوستگی آن دو است. اگر دایره نماد زمان باشد، مربع نماد مکان است و اگر مربع سمبل ایستایی و سکون است، دایره نماد پویایی و حرکت است. در معماری ایرانی (اسلامی) مربع به دایره (گنبد) تبدیل می‌شود و این یعنی این‌که از شکلی که ابتدا و انتها و آغاز و پایان دارد به شکلی که نه ابتدا و نه انتها و نه آغاز و نه پایان دارد می‌رسیم.

این فلسفه که در ابتدا در چهار تاقی‌ها و آتشکده‌ها دیده می‌شد، بعدها در معماری مساجد و در ساخت گنبدهای زیبای آبی که نمایانگر آسمانند، در نهایت ظرافت به کار گرفته شد. به این ترتیب فلسفه تقدس در معماری ایرانی مشهود است.

گاهی سمبل‌ها و تندیس‌هایی که به عنوان بخشی از هنر ایرانی در نظر گرفته می‌شوند، چنان جنبه اعجاب آوری از تقدس را عرضه می‌کنند که هوش از سرمان می‌پرد. به طور مثال گونه‌ای از تندیس محافظ در تخت جمشید دیده می‌شود که به نام ابوالهول یا اسفینکس شناخته می‌شوند.  این گونه‌ از ابوالهول به صورت ترکیبی از 4موجود انسان، گاو، شیر و عقاب است.

این چهار «موجود مقدس» نمایانگر 4 عنصر اصلی و ترکیب نیروهای عقلانی، جسمانی، طبیعی و فوق طبیعی با یکدیگر هستند. در اندیشه مردمان دوران باستان، انسان، گاو، شیر و عقاب دارای نیروهای سحرآمیز و هر یک، فرمانروای قلمروی خود بودند و هنگامی که به شکل یک تصویر ترکیبی در می‌آمدند، به نگهبان مقاومت‌ناپذیر معابد و قصرها تبدیل می‌شدند.

4موجودی که مد نظر ما هستند، در منطقه‌البروج هم برای خود جایی دارند.
Aquarius,Taurus,Leo,Ophiuchus به ترتیب نماد عقاب، شیر، گاو و انسان(فرشته) در صورت‌های فلکی هستند که به گونه‌ای در چهار جهت مقابل هم دیده می‌شوند.

واژه عبری یهوه یا همان YHVHبه معنا و مفهوم خدا، 4حرف دارد. در واژه YHVH  هر کدام از حروف به یک عنصر از عناصر چهارگانه و به یکی از حیوانات مذکور مربوط می‌شوند، Y به شیر، H به عقاب، V به انسان و H به گاو.

4 موجود (انسان، گاو، شیر و عقاب) در تورات به عنوان نوعی فرشته (همان کروبیان) مطرح شده‌اند. واژه کروبی به معنی «کسی که نماز می‌خواند» یا کسی که «شفاعت می‌کند»، آمده است. کروبیان در متن‌های باستانی و تورات ترکیبی از 2 یا در بیشتر اوقات،  4 آفریده هستند که شامل انسان نیز می‌شوند.

جالب این است که هر دوی موجودات ابوالهول و کروبیان که مطابق متن کتاب مقدس از آن‌ها ذکر شده، جانورانی پیوندی هستند.

در تصاویری که مربوط به بهشت هستند و این جایگاه اولیه بشر را تداعی می‌کنند، 4 دروازه در چهار جهت اصلی دیده می‌شوند، موضوع جالب این است که از هر یک از این دروازه‌ها یکی 4موجود مذکور - که بال هم دارند - محافظت می‌کنند.

همان‌طور که متوجه شدید، عدد چهار در طرح مربوط به ابوالهول‌ و مفاهیم آن بسیار تکرار می‌شود. اضافه کنید که در 27 زبان باستانی و امروزی واژه‌ای که به معنای «خداوند»  است، متشکل از چهار حرف است. همان عددی که عدد مبنایی و اصلی در باغ ایرانی هم هست. همان باغی که همسان بهشت است.

 جالب این است که واژه JESUS  که به معنای مسیح است در عبری به صورت YHSVH نوشته می‌شود که همان لفظ YHVH است با یک حرف S در وسط. این S در وسط به مثابه میانجی میان خدا و انسان فرض شده است و این همان برداشتی است که از مسیح وجود دارد.

اگر به مسیحیت رجوع کنیم متوجه می‌شویم که نمادهای چهار مبشر انجیل، متی، مرقس، لوقا و یوحنا (متی ـ انسان، مرقس ـ شیر، لوقا ـ گاو نر، یوحنا ـ عقاب)، از حزقیال نبی و بعد از او از کتاب مکاشفه یوحنا گرفته شده است.

گاه چهار کروبی به صورت 4 موجود و گاه به صورت تصویری رمزآلود با 4سر (انسان، شیر، ورزا، شاهین) ترسیم شده‌اند، که نگهبان4گوشه عرش الهی و 4 گوشه بهشت هستند.
حال همه آن‌چه در بالا در رابطه با تندیس گفته شد را مقایسه کنید با تندیس ابوالهولی که از گوی بال‌دار ایرانی، که خود یک «نماد مقدس» است، محافظت می‌کند؛ تندیسی که ترکیبی از 4موجود  فوق‌الذکر است. علاوه بر همه این‌ها که گفته شد، با بررسی بیشتر خواهیم دید که در ایران چشمه‌ها، رودها، سنگ‌ها، شخصیت‌ها، نام‌ها، مقبره‌ها، مکان‌ها، آداب، اسطوره‌ها و افسانه‌های مقدس بسیار داریم.

خلاصه کلام این‌که در سرزمین ما ایران، از جماد تا نبات و از فرش تا عرش و از آدم تا خدا، بسیاری چیزها مقدسند.

کد خبر 48573

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار ثبت نام و قیمت خودرو

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز